مطالعات منطقه

آیا سیاست خاورمیانه ‌ای چین تغییر خواهد کرد؟

بنیان های سیاست چین در خاورمیانه : همکاری اقتصادی و حفظ وضع موجود

علیرغم پویایی های پیچیده خاورمیانه ، چین با پیگیری مشارکت های مبتنی بر همکاری های اقتصادی ، نفوذ خود را در منطقه افزایش داده است. چین در فرآیند ترویج ابتکار یک کمبرند یک جاده با کشورهای کلیدی خاورمیانه مشارکت راهبردی برقرار کرده است. اهداف استراتژیک سیاست چین در خاورمیانه روشن است: امنیت دسترسی به انرژی و پیشبرد یک کمربند یک جاده. از این منظر ، آنچه برای چین مهم است حل منازعات سیاسی یا مذهبی در منطقه نیست ، بلکه حفظ وضع موجود بدون دخالت در این درگیری ها و دستیابی به منافع اقتصادی با اجتناب از رویارویی با آمریکا می‌باشد. بنابراین ، چین با حفظ اصل عدم مداخله و جستجوی زمینه های مشترک همزمان با کنار گذاشتن اختلافات، روابط اقتصادی با کشورهای مختلف منطقه را مورد تاکید قرار داده است.

اهداف استراتژیک سیاست چین در خاورمیانه روشن است: امنیت دسترسی به انرژی و پیشبرد یک کمربند یک جاده.

دلایل احتمال تغییر در سیاست خاورمیانه ای چین

پیش بینی می شود از آنجا که تامین منابع انرژی و پیشبرد ابتکار یک کمربند یک جاده، اولویت‌های چین هستند، سیاست خاورمیانه ای چین که بر همکاری‌های اقتصادی متمرکز است در آینده نزدیک به همین شکل ادامه پیدا کند. با این وجود، با تشدید رقابت استراتژیک آمریکا و چین و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، منافع اصلی چین به گونه‌ای فزاینده نقض می‌شوند. در این صورت، چین سیاست خاورمیانه‌ای خود را تغییر خواهد داد تا نفوذ سیاسی و نظامی خود را علاوه بر نفوذ اقتصادی اش در منطقه گسترش دهد. بنابراین، ما باید به سه عامل که ممکن است سیاست خاورمیانه‌ای چین را تغییر دهند توجه کنیم:

  1. امکان ائتلاف سیاسی با رژیم های اقتدارگرا در خاورمیانه

دولت بایدن ائتلاف بین المللی مبتنی بر دموکراسی ها را تقویت کرده و فشارهای برخواسته از مواردی مانند نقض حقوق بشر در منطقه سین کیانگ چین را بر این کشور افزایش داده است. با توجه به اینکه چنین انتقادهایی مستقیماً به منافع اصلی چین و سیستم حاکم حزب کمونیست چین حمله می کند ، مطمئنا این کشورامتیاز نداده و در عوض به صورت فعال واکنش نشان خواهد داد. در این شرایط ، احتمال اینکه چین به دنبال ایجاد ائتلاف سیاسی با رژیم های اقتدارگرا در خاورمیانه باشد افزایش می یابد.

وانگ یی ، وزیر امور خارجه چین در اولین سفر خود به خارج از کشور پس از اجلاس متوقف شده آنکوریج مابین آمریکا و چین، در ماه مارس به مدت یک هفته به شش کشور خاورمیانه سفر کرد. وی از عربستان سعودی ، ترکیه ، ایران ، امارات متحده عربی ، بحرین و عمان دیدن کرد. وزیر وانگ در جلسات خود سعی کرد با تاکید بر الگوی حاکم با ویژگی های هر کشور ، حذف مداخله قدرت خارجی و اصل عدم مداخله ، با رهبران این کشورها به توافق برسد. به نظر می رسد چین که تحت فشار کشورهای دموکراتیک در سطح بین المللی منزوی شده است ، برای حفظ نفوذ خود در جامعه بین المللی ائتلاف سیاسی خود را با رژیم های اقتدارگرا در منطقه تقویت کند.

جاده ابریشم دیجیتالی چین ، که به سرعت در حال گسترش در خاورمیانه است ، ممکن است به ایجاد ائتلاف سیاسی بین چین و رژیم های اقتدارگرای خاورمیانه سرعت بخشد

از آنجایی که دولت بایدن بر سر مسائل مربوط به حقوق بشر یا ارزشهای سیاسی موجود بر کشورهای خاورمیانه فشار خواهد آورد، احتمالاً رژیم‌های اقتدارگرا در منطقه هم به طور فعال از اقدامات تلافی جویانه چین حمایت خواهند کرد. در این صورت، آنها می توانند از یکدیگر دفاع کرده یا در سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد در برابر آمریکا یک صدا صحبت کنند. همچنین قابل توجه است که جاده ابریشم دیجیتالی چین ، که به سرعت در حال گسترش در خاورمیانه است ، ممکن است به ایجاد ائتلاف سیاسی بین چین و رژیم های اقتدارگرای خاورمیانه سرعت بخشد.

  1. تقویت روابط چین و ایران

اخیراً تقویت روابط چین و ایران ممکن است محرکی برای تغییر سیاست چین در خاورمیانه در مواجه با پویایی‌های منطقه باشد. علیرغم احتمال بدتر شدن روابط ایالات متحده یا کشورهای خاورمیانه که روابط خصمانه ای با ایران دارند ، چین روابط همکاری جویانه خود با ایران را حفظ کرده است ، حتی زمانی که دولت ترامپ بیشترین فشار را بر ایران اعمال می‌کرد. همچنین در  روز 27 مارس ، چین و ایران رسماً یک توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع امضا کردند و بر سر یک برنامه 25 ساله همکاری در زمینه های انرژی ، اقتصادی و امنیتی با 400 میلیارد دلار سرمایه گذاری چین به توافق رسیدند. بر این اساس ، روابط چین و ایران به تدریج در دوران بایدن گسترش خواهد یافت.

با این حال، در وضعیت فعلی، چین احتمالا به طور ناگهانی روابط با ایران را توسعه نداده یا سعی در تغییر پویایی های موجود در خاور میانه نخواهد داشت. دلیل این امر این است که روابط با کشورهای خاورمیانه که در قبال ایران موضع خصمانه‌ای دارند، وخیم تر خواهد شد، آنهم نه تنها با کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات ، بلکه در قبال اسرائیل هم به همین شکل می باشد.

با این وجود، اگر رقابت راهبردی آمریکا و چین تشدید شود یا درگیری‌های منطقه ای دیگری رخ دهد ، ممکن است چین از طریق روابط با ایران نفوذ سیاسی و نظامی خود را در خاورمیانه گسترش دهد. در این حالت در درجه اول، چین ممکن است از روابط با ایران به عنوان اهرمی در برخورد با آمریکا استفاده کند. به عنوان مثال ، وانگ ونبین ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در روز 3 ژوئن علت اصلی بحران هسته ای ایران را خروج یکجانبه آمریکا از برجام و اعمال فشار حداکثری بر ایران عنوان کرد و خواستار آن شد که ایالات متحده تمام تحریم های یک جانبه علیه ایران را لغو نماید. این بدان معناست که چین می تواند متغیری در بازگرداندن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) باشد.

اگر رقابت راهبردی آمریکا و چین تشدید شود یا درگیری‌های منطقه ای دیگری رخ دهد ، ممکن است چین از طریق روابط با ایران نفوذ سیاسی و نظامی خود را در خاورمیانه گسترش دهد

دوم اینکه، اگر یک بحران یا درگیری دیگری در منطقه رخ دهد، چین احتمالا حضور نظامی خود را در منطقه با افزایش همکاری‌های دفاعی حقیقی با ایران گسترش خواهد داد. صرف‌نظر از عوامل خارجی مانند رقابت استراتژیک ایالات‌متحده و چین، عقب‌نشینی آمریکا و بی‌ثباتی منطقه‌ای در حال حاضر می‌تواند جرقه درگیری‌های جدیدی را بزند. اگر منافع استراتژیک چین در چنین وضعیتی به شدت مورد تهدید قرار گیرد، چین، که بر رویای یک ارتش قدرتمند برای حفظ منافع حیاتی خود تاکید کرده‌است، با گسترش حمایت نظامی از ایران و گروه‌های طرفدار ایران، قابلیت‌های نظامی خود را در خاورمیانه بالاتر خواهد برد.

اویغور ها چین

  1. افزایش بی ثباتی در منطقه سین کیانگ به دلیل خروج آمریکا از افغانستان

اگر منطقه خودمختار سین کیانگ چین و مناطق مرزی آن با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بی‌ثبات گردند، این احتمال وجود دارد که چین به طور فعال توان نظامی خود را در منطقه افزایش دهد. با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان ، برخی نگرانی ها مبنی بر اینکه طالبان برای پر کردن خلاء قدرت در افغانستان دوباره ظهور می کند ، مطرح شد. آنچه قابل توجه است این می‌باشد که طالبان از جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) ، که یک گروه جدایی طلب اسلامی است که از استقلال سین ​​کیانگ پشتیبانی می کند ، حمایت کرده است.

از دیدگاه چین ، گسترش جنبش اسلامی ترکستان شرقی یک عامل خطر است که می تواند صدمات جدی به ثبات و امنیت در قلمرو چین وارد کند. همچنین می تواند تنش‌ها بر سر نقض حقوق بشر در سین کیانگ و سرکوب بیشتر جامعه اویغور را همزمان با درگیری‌های چین با کشورهای غربی بر سر این موضوع افزایش دهد. با توجه به این موضوع، چین به بهانه حفاظت از ثبات اجتماعی و منافع سرزمینی ، احتمالاً توانایی نظامی خود را افزایش داده و نفوذ نظامی خود را در منطقه گسترده تر خواهد کرد.

اگر منطقه خودمختار سین کیانگ چین و مناطق مرزی آن با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بی‌ثبات گردند، این احتمال وجود دارد که چین به طور فعال توان نظامی خود را در منطقه افزایش دهد

نویسنده  دکتر لی دونگ گیو – اندیشکده آسان کره جنوبی
ترجمه اختصاصی مدرن وار

 

تارنمای “مدرن وار” با هدف بررسی “منازعات نوین” می‌کوشد بستری باشد جهت به اشتراک گذاری دانش و اطلاعات علاقه مندان و پژوهشگران این حوزه.محتوای این تارنما به صورت حرفه ای نگارش و ترجمه نمی شوند ولی سعی بر آن است تا اعاده امانت نویسنده شود.مدرن وار طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت و تارنمایی مستقل بوده و به هیچ ارگان و حزبی وابسته نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا