با وجود تمامی تلاشهای صورت گرفته از سوی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران و تحکیم روزافزون هویت ملی در کشور، به دلیل تنوع مذهبی و قومی ایران به خصوص در نواحی مرزی که اقتضائات امنیتی خاص خود را دارا هستند، بازیگران رقیب و یا متخاصم، بالقوه از امکان نفوذ به معنای عام برخوردارند. برهمین اساس، برخی از پژوهشگران حوزه اقوام ایرانی، دخالت بیگانگان را در کنار ضعف دولت مرکزی و فعالیت نخبگان قومی، عاملی مهم در شکل گیری جنبشهای قومی می دانند. عربستان سعودی یکی از این بازیگران مداخله گر است. در میان ساختارها و کارگزاران سیاست خارجی عربستان، ایران به عنوان تهدید درک شده است و برهمین اساس، الگوی رفتاری ریاض نسبت به تهران، واگرایانه است و این امر با روی کارآمدن سلمان بن عبدالعزیز تشدید شده است . این واقعیت با تغییراتی که در سامانه نظم منطقهای صورت گرفت و همچنین با امضای توافق هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو 1+5 تشدید نیز شده است. این توافق ازمنظر نخبگان سیاسی عربستان به خروج ایران از انزوا منجر شده، و به احیای اعتبار بین المللی ایران انجامیده است و براین اساس، عربستان آن را ضربه ای به جایگاه انحصاری خود در منطقه به عنوان متحد اصلی امریکا تفسیر میکند.
مبتنی بر چنین فهمی، عربستان میکوشد تا برای مهار ایران و ایجاد یک موازنه مطلوب قدرت در منطقه، علاوه بر مؤلفه های گوناگون، از برخی ویژگی های درونی ایران که برای او به مثابه فرصت هستند، بهره جوید. تنوع قومی و مذهبی در مناطق مرزی ایران یکی از این موارد است. در دکترین دفاعی این کشور که با همکاری اندیشکده بلفر طراحی و تدوین شده، آمده است: «عربستان سعودی به محدودسازی نفوذ ایران در منطقه ازطریق ضعف های ذاتی آن ادامه خواهد داد. به ویژه که روابط قومی ـ مذهبی داخل ایران نشانگر موزائیکی از رقابت های متنوع گروه های قومی و مذهبی در آن است. در یک جمله میتوان گفت که این گروهها بر سر قدرت و منافع، در تضاد آشکار با یکدیگر می باشند.»
تمرکز عربستان بر ارتباطگیری، تعریف و برجسته سازی نقاط انتقادی و اعتراضی گروههای قومی و مذهبی، می تواند به طور معناداری قدرت نرم و اقتدار منطقه ای ایران در معادلات منطقه ای را دستخوش تغییر سازد. براین اساس ،عربستان در قبال قوم عرب ایران که عمدتاً در استان خوزستان ساکن است، حساس بوده و می کوشد با اعمال نفوذ بر آنها ،زمینۀ واگرایی آنان از حاکمیت را بیشتر سازد. سه مؤلفه شاخص را می توان در میان عرب های خوزستان از یکدیگر تفکیک نمود؛ عِرق ملی ایرانی، تشیع (تقریباً تمامی اعراب خوزستان شیعه مذهب هستند) و عروبیت. به لحاظ نظری دو عامل نخست را می توان عامل بالفعل هم گرایی اعراب خوزستان با ایران و عامل سوم را به طور بالقوه می توان عامل واگرایی نامید. سرمایه گذاری عربستان روی همین عامل واگرایی یعنی ناسیونالیسم عربی بوده است.
احساس محرومیت نسبی رفاهی در عرب های خوزستان
پژوهش های متعددی درخصوص نسبت میان هویت قومی و هویت ملی در ایران صورت گرفته است. برخی از این پژوهش ها با تمرکز بر یک یا چند قوم در ایران، عمدتاً با روش های پیمایشی درپی شناخت عواملی بوده اند که موجب برجستگی هویت قومی در مقابل هویت ملی می گردند. در تحقیقی باعنوان «فراتحلیل رابطه هویت ملی و هویت قومی در ایران» به بررسی و تبیین رابطه بین هویت ملی و هویت قومی در ایران پرداخته اند. نتایج پژوهش آنها به تفکیک قومیت ها حاکی از وضعیت های متفاوتی بین اقوام مختلف در کشور است. این فراتحلیل که تمرکزش بر پایان نامه ها و سپس مقالات مرتبط با نسبت میان هویت ملی و هویت قومی در دهه های 1370 و 1380 می باشد، می گوید در بررسی هایی که «احساس محرومیت نسبی» در اقوام را مورد مطالعه قرار داده اند، رابطه بین دو نوع هویت ملی و قومی، معکوس و واگرا گزارش شده است. به بیان دیگر با افزایش محرومیت نسبی، هویت قومی در مقابل هویت ملی برجسته تر خواهد شد. به گفتۀ این فراتحلیل، به صورت مشخص، پژوهش هایی که مطالعه موردی خود را بر قوم عرب در استان خوزستان متمرکز کرده اند، عمدتاً به این نتیجه رسیده اند که محرومیت نسبی یکی از عواملی است که منجر به برجستگی هویت قومی در قبال هویت ملی می شود. به عنوان مثال، ربانی و همکاران در تحقیقی باعنوان «رابطه هویت ملی و قومی بین دانشجویان آذری، کرد و عرب دانشگاه های دولتی ایران» به این جمع بندی رسیده اند که میان متغیر احساس محرومیت نسبی و هویت قومی، رابطه مثبت و میان این متغیر با هویت ملی، رابطه منفی برقرار است. پژوهش دیگری باعنوان «تأثیر محرومیت نسبی بر هویت قومی و هویت ملی، مطالعه موردی: اعراب استان خوزستان» بر این باور است که با افزایش احساس محرومیت نسبی، هویت قومی میان مردم عرب استان خوزستان تشدید شده و درپی آن، برخی جنبه های هویت ملی آنان کاهش می یابد. پژوهش دیگری در سال 1388 همین نتیجه را درخصوص نسبت محرومیت نسبی و هویت ملی و هویت قومی تکرار کرد.
پس از بررسی احساس محرومیت نسبی در حوزه ارزش های رفاهی در قوم عرب ساکن در استان خوزستان که مبتنی بر یافته های پژوهش های صورت گرفته در این حوزه بود، گام بعدی مقاله، ارزیابی عملیات روانی العربیه با تمرکز بر این احساس در عرب های خوزستان است. براین اساس، دو کلیدواژۀ «الأحواز» و «الأهواز» در بخش عربی وبگاه العربیه و در فاصله زمانی ابتدای سال 2016 تا انتهای سال 2017 میلادی جستجو شدند. به صورت عمومی، العربیه از این دو واژه در مطالب مرتبط با استان خوزستان بهره می برد.
در بررسی 279 مطلب منتشرشده روی بخش عربی العربیه با دو کلیدواژۀ فوق، در 39 مطلب به مسائلی اشاره شده که به احساس محرومیت نسبی در ارزش های رفاهی نزدیک است. با محوریابی این مسائل و با عطف به یافته های حاصل از پژوهش های صورت گرفته در این خصوص، می توان آنها را در پنج گروه قرار داد؛ فقر، بیکاری و حقوق معوقه، کمبود امکانات مانند آب آشامیدنی، برق و گاز، آلودگی هوا و کمبود آب برای زمین های زراعی. العربیه، این پنج گروه و به خصوص دو گروه آخر را نتیجۀ سیاست های عامدانۀ جمهوری اسلامی ایران برای کاهش جمعیت عرب های استان خوزستان (ازطریق گسترش سرطان و یا مهاجرت های اجباری) معرفی می کند. عمده ترین مبنای العربیه برای تمرکز بر این پنج گروه، ثروت خدادادی عظیمی است که در استان خوزستان و مناطق عرب نشین این استان وجود دارد. اگرچه برخی از این موارد مانند فقر ،بیکاری و وضعیت وخیم کشاورزی به یکدیگر ربط معنایی و عینی دارند، اما میزان تأکید بخش عربی وبگاه العربیه بر هر یک از آنها متفاوت است. با بررسی صورت گرفته و با این ملاحظه که در یک مطلب امکان تأکید و اشاره بر بیش از یک موضوع وجود دارد، نتیجه زیر حاصل شد.
در این چارچوب، العربیه می کوشد حس واقعی تبعیض را که در برخی گویه های ذکرشده در بالا نیز قابل مشاهده بود، تقویت کند. بزرگ نمایی برخی ناکارآمدی ها و «غیر» نمایی قوم عرب برای جمهوری اسلامی ایران، منجر به تقویت حس تبعیض در قوم عرب می شود. ازسوی دیگر، تأکید بر ثروت عظیم نهفته در استان خوزستان می تواند زمینه ساز تقویت انتظارات ارزشی این قوم شده و درنهایت، احساس محرومیت نسبی که در این قوم وجود دارد، برجسته تر شود. واقعیت این است که العربیه کم تر در حوزه ارزش های رفاهی درپی ایجاد احساس محرومیت نسبی غیرواقعی و توهمی است .گردانندگان العربیه اگرچه در حوزه فرهنگی و سیاسی چنین رویکردی را در عمل پیاده می سازند اما در حوزه کارکردی و معیشتی، عمدتاً با روایت های غیرواقعی درپی آنند تا احساس محرومیت نسبی قوم عرب استان خوزستان را به عرب بودن آنان گره زده و سیاست های قومی جمهوری اسلامی ایران را تبعیض آمیز جلوه دهند .
در دکترین دفاعی عربستان که با همکاری اندیشکده بلفر طراحی و تدوین شده، آمده است: «عربستان سعودی به محدودسازی نفوذ ایران در منطقه ازطریق ضعف های ذاتی آن ادامه خواهد داد. به ویژه که روابط قومی ـ مذهبی داخل ایران نشانگر موزائیکی از رقابت های متنوع گروه های قومی و مذهبی در آن است. در یک جمله میتوان گفت که این گروهها بر سر قدرت و منافع، در تضاد آشکار با یکدیگر می باشند.»
محورهای کمکی عملیات روانی العربیه
عملیات روانی العربیه بر قوم عرب استان خوزستان، یک بستۀ محتوایی و رسانه ای است که تمرکز این مقاله تنها بر یک محور آن یعنی احساس محرومیت رفاهی قرار گرفته است. بررسی 279 مطالب منتشرشده در بخش عربی وبگاه العربیه در دو سال 2016 و 2017 بیانگر این است که این رسانۀ عربستان، علاوه بر محورهایی که ذیل متغیر احساس محرومیت نسبی رفاهی ذکر شد، گزاره های زیر را نیز در دستور کار قرار داده است تا عملیات روانی منسجم تری بر قوم عرب ساکن در استان خوزستان انجام دهد.
- تبعیض نسبت به عرب های خوزستان، براساس قانون اساسی نهادینه شده است.
- در حالی اقوام ایرانی از جمله عرب های اهواز، محدود نگه داشته شده و سرکوب می شوند که ایران همۀ امکانات خود را صرف ماجراجویی هایش در منطقه کرده است.
- ایران به صورت تاریخی، منطقه عربی اهواز را اشغال کرده است .
- جمهوری اسلامی ایران برای مین روبی مناطق عرب نشین استان خوزستان اهتمامی ندارد، درحالی که در مین روبی بخش هایی از لبنان، پول زیادی هزینه کرده است.
- در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی، اعدامی های عرب در خوزستان افزایش یافته است در حالی که او نسبت به محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران، معتدل تر توصیف می شود.
- یکی از دلایل حمله گروه های مسلح عرب به خطوط انتقال نفت، تبعیض نژادی ایران است.
- اشغال منطقه عربی اهواز توسط ایران باید در سطح اشغال فلسطین توسط اسرائیل ،رسانه ای شود.
- هر عربی که به وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود اعتراض کند، با سرکوب مواجه می شود.
- مردم عرب خوزستان تنها نیستند و تجمعات پرتعدادی در حمایت از مطالبات آنها و محکومیت اقدامات سرکوب گرایانۀ ایران، از سوی عرب های ساکن در اروپا برگزار می شود.
- سازمان های بین المللی ازجمله سازمان ملل متحد، از حقوق مردم عرب دفاع می کنند.
- نماینده عربستان در سازمان ملل، حامی اقوام ایرانی از جمله عرب های خوزستان است.
- عرب های ایران، قدردان حمایت های عربستان هستند.
- ایران، حتی عرب ها را از آموزش با زبان مادری شان هم محروم کرده است.
- ایران با انتقال فارس ها به مناطق عربی، در تلاش برای تغییر جمعیتی این مناطق است.
- ایران، زمین های زراعی عرب ها را مصادره می کند.
- حتی مردم سوریه و فلسطین هم ایران را برای سرکوب عرب های خوزستان محکوم می کنند.
- نفرت از فرهنگ عربی در ادبیات فارسی قابل مشاهده است.
تمرکز عربستان بر ارتباطگیری، تعریف و برجسته سازی نقاط انتقادی و اعتراضی گروههای قومی و مذهبی، می تواند به طور معناداری قدرت نرم و اقتدار منطقه ای ایران در معادلات منطقه ای را دستخوش تغییر سازد. براین اساس ،عربستان در قبال قوم عرب ایران که عمدتاً در استان خوزستان ساکن است، حساس بوده و می کوشد با اعمال نفوذ بر آنها ،زمینۀ واگرایی آنان از حاکمیت را بیشتر سازد.
ایجاد، تقویت و سیاسی سازی کنشهای قومی در عرب های خوزستان
اگرچه عملیات روانی العربیه بر قوم عرب استان خوزستان باتوجه به احساس محرومیت نسبی این قوم در حوزۀ رفاهی، به صورت برجسته تر در کنشهای قومی اقتصادمحور موثر است اما واقعیت این است که تأکید بر چنین حسی می تواند سایر کنش های قومی را نیز موجب شود. برهمین اساس، حتی اگر العربیه بتواند صرفاً گزارۀ «محرومیت رفاهی مردم عرب خوزستان به دلیل سیاست های قومی ایران است» را به مخاطب عرب زبان خود القا کند، با ملاحظاتی خواهد توانست علاوه بر دامن زدن به طرح تقاضای اقتصادی، گرایش مخاطبان خود به افزایش آگاهی های قومی، طرح تقاضاهای سیاسی و فرهنگی، تشکیل احزاب و نهادهای مدنی، تمایل به رفتارهای خشونتآمیز و تجزیه طلبانه را نیز تشدید کند.
هرقدر العربیه در القای گزارۀ تبعیض آمیز بودن سیاست قومی ایران در قبال قوم عرب در حوزه اقتصاد و معیشت، موفق عمل نماید، احساس محرومیت نسبی این قوم به خصوص با احتساب ثروت عظیم نهفته در استان خوزستان، افزایش یافته و امکان تشدید علاقه آگاهی های قومی بیشتر خواهد شد .
تشدید علائق قومی درصورتی که مبنای آن، سلبی و در انتقاد و اعتراض به سیاست های حاکمیت باشد، می تواند مبنایی مهم برای تشدید کنش های قومی اعراب و گرایش آنها به رویکردهای تجزیه طلبانه باشد.
هرقدر العربیه در القای گزارۀ تبعیض آمیز بودن سیاست قومی ایران در قبال قوم عرب در حوزه اقتصاد و معیشت، موفق عمل نماید، احساس محرومیت نسبی این قوم به خصوص با احتساب ثروت عظیم نهفته در استان خوزستان، افزایش یافته و امکان تشدید علاقه آگاهی های قومی بیشتر خواهد شد .
نتیجه گیری
تغییرات سامانه نظم منطقه ای، موجب شده است تا عربستان سعودی در اتخاذ رویکردهای مداخله جویانه و خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران مصمم تر شود تا زمینۀ بازیابی موازنه قوای مطلوب را برای خود فراهم سازد. این مقاله کوشیده است تا با طرح ادبیات موازنه سازی، از نگاه منفی این رویکرد که متمرکز بر تضعیف رقیب است، برای تحلیل رفتار عربستان در قبال قوم عرب استان خوزستان بهره گیرد. ذیل چنین رفتاری ،تأکید مقاله بر عملکرد بخش عربی وبگاه العربیه در قبال این قوم و با محوریت محرومیت نسبی آن در حوزه ارزش های رفاهی است. درواقع، تحلیل محتوای صورت گرفته بر مطالب منتشرشده در بخش عربی العربیه در سال های 2016 و 2017 گویای این امر است که در حوزه ارزش های رفاهی، تمرکز این رسانۀ سعودی بر مواردی چون: فقر، بیکاری، حقوق های معوقه، کمبود آب آشامیدنی و مراکز بهداشتی و همچنین کمبود آب زراعی و مشکل جدی در حوزه هوای تنفسی است.
عملیات روانی العربیه بر قوم عرب با عطف به موارد یادشده ،برمبنای افزایش انتظارات ارزشی و کاهش توانایی های ارزشی سامان گرفته است. درواقع العربیه می کوشد با برجسته سازی نداشته ها و کمبودهای مردم عرب استان خوزستان، انتظارات آنها را با یادآوری مکرر ظرفیت های این قوم و استان افزایش دهد تاجایی که فاصلۀ میان توانایی های ارزشی و انتظارات ارزشی آنها افزایش یافته و درنتیجه احساس محرومیت نسبی در حوزه ارزش های رفاهی تقویت شود. نکته قابل تأمل این است که عربستان در اتخاذ چنین رویکردی، از یک بستۀ عملیات روانی بهره می برد. به بیان دیگر، العربیه وقتی درپی افزایش احساس محرومیت نسبی در قوم عرب استان خوزستان در حوزۀ ارزش های رفاهی است، می کوشد حوزه های دیگر از جمله فرهنگی و سیاسی را نیز به صورت هم افزا طرح کند تا عملاً هویت قومی را در ضدیت با هویت ملی ایرانی ـ اسلامی برجسته ساخته و امکان واگرایی قوم عرب از جمهوری اسلامی ایران را تقویت کند. چنین رویکردی براساس آنچه «تد رابرت گر» مطرح کرده و در رفتار العربیه نیز مشهود است، درپی افزایش نارضایتی و سیاسی سازی آن صورت می گیرد تا درنهایت، زمینه خشونت جمعی علیه حاکمیت فراهم شود.
دستیابی عربستان به این هدف باعث می شود تا رویکرد موازنه سازی منفی آن در قبال جمهوری اسلامی ایران تقویت شود. مواجهه با چنین رویکردی، نیازمند یک برنامۀ جامع و هوشمندانه است. این برنامه باید دو محور کلی را دربر داشته باشد؛ نخست اینکه مانع از سیاسی شدن نارضایتی ها میان قوم عرب شود و غیرسیاسی بودن این کمبودها و محدودیت ها را برای این خطه از هموطنانمان بازگو و دلایل و آمار را تشریح و روشنگری نماید تا اولویت نظام درخصوص وحدت ملی و برادری و برابری در اذهان مردم آشکار و دسیسههای این شبکه ضدایرانی برملا شود؛ دوم اینکه دولت و مسئولین با مدیریت جهادی، این خطه از کشورمان را در اولویت طرحهای محرومیت زدایی از استان های محروم قرار دهند .
مواجهه با این رویکرد عربستان، نیازمند یک برنامۀ جامع و هوشمندانه است. این برنامه باید دو محور کلی را دربر داشته باشد؛ نخست اینکه مانع از سیاسی شدن نارضایتی ها میان قوم عرب شود و دوم اینکه دولت و مسئولین با مدیریت جهادی، این خطه از کشورمان را در اولویت طرحهای محرومیت زدایی از استان های محروم قرار دهند .